سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی نسبت به نفس خود، بیشترگردد و در ریاضت و اصلاح آن، کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]
مبین
 
شهیدی که مزارش بوی عطر میدهد

دوست داشتم در این وبلاگ مطلبی هم درمورد شهدانوشته باشم تا اینکه اتفاق زیر بهانه این نوشته شد:

دیروز برای تشییع جنازه پدر دوستم به بهشت زهرا رفته بودم . بعد از پایان مراسم تشییع به دلم افتاد سری هم به قطعه شهدا بزنم

پس از زیارت ونثار فاتحه برسر مزار عموی شهیدم وشهدای هفتم تیر وشهید چمران وبعضی شهدای شاخص دیگر،  درحال قدم زدن درمزار شهدای هشت سال دفاع مقدس بودم ویکی یکی چهره های پاک ومعصوم وغالبا جوان شهدا را از جلوی چشمم میگذراندم ونوشته های سنگ قبر هاکه حاکی از عزت وافتخار بود وسن شهدا وگاها دست نوشته های آنها پشت قاب شیشه ای سر قبر هارا می خواندم و..

چشمم به نوشته ای روی دیوار افتاد : (شهیدی که مزارش بوی عطر میدهدقطعه 26ردیف 22شماره 32) 

این مطلب را قبلا هم شنیده بودم  کنجکاو شدم که سر مزار این شهید عزیز هم بروم . قطعه ها وردیفها وشماره هارا گشتم وقبر این شهید را پیداکردم . گرد قبر مملو از جمعیت بود که هرکدام سعی می کردند چفیه  یا دستمال  یا حداقل دست خود را به روی سنگ قبر شهید بکشند تا متبرک شود بعضی ها هم دورتر ایستاده وگریه میکردند بوی عطر در هوا پیچیده بود من هم خودم را به نزدیک قبر رساندم چون دستمالی نداشتم تسبیحم را روی قبر کشیدم دستم وتسبیحم بوی عطر گرفته بود نام شهیدرا خواندم (شهید احمد پلارک )

درهمین حال پیر مردی هم بلند میگفت : دوستان شهید درزمان حیات این شهید درجبهه از ایشان می پرسند که این عطر را از کجا می آوری ایشان میگفتند من عطر ندارم میگفتند پس چرا اینقدر بوی خوش میدهی  گویا گفته بود یکبار دلم خیلی گرفته بود رو به کربلا ایستادم واز ته دل گفتم ( السلام علیک یا اباعبدالله ).

پیرمرد همچنان داشت صحبت میکرد ومن داشتم از کنار مزار شهید دورتر ودورتر می شدم .

دررا فکر میکردم البته که همه شهدای عزیزما معطر به عطر معنویت وصفای باطنی بوده اند اما شاید این شهیدعزیز یک نشانه باشد .

وفکر میکردم برای حفظ اسلام عزیز وایران اسلامی چه جوانان عزیز وپاکی با گذشتن از تمام آمال وآرزوهای دنیوی خود جان عزیزشان را نثار کرده اند …….وما باید چه کنیم که شرمنده اینها نباشیم .

پس از ساعتی به درب خانه که رسیدم دستم را داخل جیبم بردم تا کلیدرا در بیاورم که تسبیح پیچیده به دسته کلید هم به همرا آن بیرون آمد .ناخودآگاه تسبیح را بوییدم تسبیح هنوز معطر بود

به قطعه 26 ردیف 22شماره 32مزار شهید احمد پلارک سری بزنید شاید آنجا قطعه ای از بهشت باشد.

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مرتضی 85/7/8:: 9:48 صبح     |     () نظر
درباره

مبین

وضعیت من در یاهـو
مرتضی
دوست دارم تواین وبلاگ مطالب بدرد بخور بنویسم دوست دارم برا سرافرازی ایران اسلامی هرکاری ازدستم برمیاد انجام بدم . ممنون میشم اگه شماهم منو راهنمایی کنید.
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ